مادر

زن های روستای شاه رستم

عمه
اهالی

داستان زنان شاه رستم اما قصه ی غصه نیست. قصه ی مهر و هنر و غرور است..
#مهر به نوباوگان خویش، مهر به تبار و خانواده ی خویش؛ از صبوح تا به پسین دست و پای درکار تا خدای ناکرده در نمانند فرزندان به شهر رفته شان.
#هنر قصه ی درازیست، کوتاه میکنم، ریشه در قدمتشان دارد…
#غرور که می‌گویم بارزترین خصلتشان است؛ بی بی و عمه رضیه و فاطمه، مادر و تا که بگویم هست… تنها زندگی می کنند؛ غرورشان نمی‌گذارد که حتی از بچه هاشان درخواست کمک کنند. هیچ گاه سر به بی راه خم نکردند،همواره چهار قد زیباشان برسر،چه در خانه و چه در کاشانه. اگر همسرشان در بماند هرگز نخواهند گذاشت؛ تا سر حد جان تلاش می‌کنند، به کوه می‌روند و کوه را کاه می کنند تا مبادا که…
متن از alikazemi_68@
عکس ها از خانم مولود عزیزی _moloudazizi_@

خاله هدیه
قالی بافی
به اشتراک بزارید