عمه رضیه

عمه رضیه که میگم عمه ی پدرمه… من به شخصه تو زندگیم ازش خیلی چیزا یاد گرفتم ازش، ایشون یه دُرجِ ارزشمندن برای خودشون… از ویژگی های اخلاقی بسیار زیباشون اولی اعتماد به نفس هست.با شرایط کهولت سن و تنهایی و کسالت خیلی قوی و پرقدرت به تنهایی زندگی می کنند؛ این عزت نفس به […]

نسل در حال انقراض

دو نسل در برابر هم، دو نسل با دغدغه های تقریبا مشترک؛ هنوز همان نان خوشمزه را می‌پزد، آن یکی با اجاق و هیزم، این یکی با گاز و کپسول، وَاِلله تُوْه همان تُوْه هست و گرما و صفا همان.. دو نسل که فقط ما تجربه می کنیم بعد از این دیگر خبری از صدای […]

این داستان: فاطی عمه گلی

مادرزاد کم شنوا و بی زبان است. به مادرش عمه گلی می گفتند و خودش هم در روستا معروف به فاطیِ عمه گلی شده. یکی از کوهنوردهای خبره روستاست! مادرش که مثل خودش کم شنوا بود، تنها کسی بود که می توانست به راحتی همکلامش باشد. می گویند  بعد از فوتِ عمه گلی خیلی غصه […]

زن های روستای شاه رستم

داستان زنان شاه رستم اما قصه ی غصه نیست. قصه ی مهر و هنر و غرور است.. #مهر به نوباوگان خویش، مهر به تبار و خانواده ی خویش؛ از صبوح تا به پسین دست و پای درکار تا خدای ناکرده در نمانند فرزندان به شهر رفته شان. #هنر قصه ی درازیست، کوتاه میکنم، ریشه در […]

لبخند…

به فاطی عمه گلی که فک میکنم یه لبخند زیبا میاد تو ذهنم… یه لبخندِ از ته دل، یه لبخند از سر رضایت… انگار دنیا برای اون قشنگ تر از بقیه می چرخه…. خوب که فک میکنم، وقتی محدودیت‌های اونو میدونم، وقتی میدونم این همه صدا،اون فقط سکوت میشنوه وقتی خودم بدون موسیقی میمیرم اون […]